درسای بابا امسال اگر بودی تو پشت رل مینشستی
1 آبان 1400
ارسال شده توسط علیرضا قندچی
489 بازدید
درسای بابا
امسال اگر بودی تو پشت رل مینشستی و من کنارت،میخواستم ببینم دست فرمانت چطور میشود، میخواستم اولین باری که جریمه میشوی با هم به افسر رانندگی بخندیم و توی هوای سرد بستنی قیفی دست بگیریم و از هر دری حرف بزنیم..
نیستی، کنار من هم خالی ست، بدون تو و پارسا موزیک های توی ماشین مسیر را برایم طولانی تر و سخت کرده، مسیر دادخواهی هم طولانی شده، من اما خسته نمیشوم تا آخرین نفس ایستاده ام.
مطالب زیر را حتما مطالعه کنید
درسای قصه، دخترک زیبای هنرمندم
درسای قصه، دخترک زیبای هنرمندم..میگویند زمستان رو به آخر است و بهار در پیش است،...
حالا شما یکی از قشنگ ترین مادر و دختر های بهشت هستین
درسا، رفیق بابابه گل سر زردی که کنار گوشت زدی نگاه میکنم، به گوشواره زیبایت...
فائزه ی مهربان
فائزه ی مهربان..روز مادر از مادرانگی ات برای فرزندانمان گفتم و حالا روز زن است...
معصومیت ها و قلب های پاک عزیزانم مهمان خاک شدند
هنوز ناباورانه به تصاویرآنچه درسال پیش این روز رقم خوردمی نگرم.پس از سپری کردن بیش...
یک سال است “بابا” صدایم نکرده ای
یک سال است "بابا" صدایم نکرده ای.. صدایت نکرده ام..یک سال است هیچ کنسرتی نرفته...
پارسا جانم،هرگز نوجوانی ات را نخواهم دید
پارسا جانم، در باور من نمیگنجد که چراغ خنده هایت یک سال است خاموش است،...
1 دیدگاه
به گفتگوی ما بپیوندید و دیدگاه خود را با ما در میان بگذارید.
دیدگاه شاید برای داستان ها و قصه ها کلمه مناسبی باشه ولی برای نوشتن در مورد فاجعه ای که تا ابد از ذهن ما و روح و روان خانواده هاشون پاک نمیشه بلکه هر روز داغشون داغ تر از قبل میشه کلمه نامناسبی هست نوشته عین زندگی هستند زندگی که در نهایت ناباوری به نابودی کشید شد